هندسه در مصر زاده شد، جایی که طغیان رود نیل حد و مرز کشتزارهای کرانه را معدوم می کرد و پس از فرو نشستن سیلاب بایستی از نو به تعیین حدود و ثغور مزارع پرداخت.
آنچه مسلم است وجود هرم های مصر وقوف بر ریاضیات، به ویژه هندسه را روشن می سازد. هرم ها آیاتی از ریاضیاتند در حد اعجاز، اندازه های آنان چنان به دقت حساب شده است که جز بر پایه ی یک رشته مطالعات ممتد و بسیار عمیق نمی توانند قرار داشته باشند. در پنجاه قرن پیش ساختمانی به شکل هرم ساختند که قاعده ی آن مربعی عظیم بر روی زمین است و خط الرأس های آن در ارتفاعی بیش از صد متر متقارب می شوند.
در مصر هندسه جنبه عملی داشت و کاربرد آن مورد توجه بود.
بابلیان در سرزمینی به شکل هلال میان دجله و فرات تمدنی عظیم به وجود آوردند، به اصول هندسه وقوف داشتند.
در میان گرایش این دو قوم (مصریان و بابلیان) به هندسه تفاوت عظیمی بود،مصریان هرم ها را به وجود آوردند تا خداوندگارانشان، یعنی فرعونیان، پس از مرگ در آن ها بیارامند و زندگی جاودانه پس از مرگ را با آسودگی بگذرانند، ولی بابلیان باغهای آویخته (حدائق معلقه) را که یکی از عجایب هفت گانه آن زمان بود، ساختند تا پادشاهانشان به هنگام زیست از آن ها برخوردار شوند.
در حدود هفت سده ی پیش از میلاد مسیح درهای تاریخ بر روی مصریان و بابلیان بسته می شود و یونانیان مشعل علم را بر دست می گیرند.
بر خلاف دو قوم پیشین نزد یونانیان بسیار از کسانی که در پیشرفت علم از جمله هندسه کوشیدند شناخته شده اند و نامشان زنده ی جاوید است (تالس، اقلیدس، فیثاغورس، اراتستن، ارشمیدس و افلاطون) و این نشانه ی اصالت تمدن آن هاست.
می خواهم درباره هندسه ای بنویسم که چشم و روح ما را نوازش می کند. می خواهم درباره هندسه ای بنویسم که در ما آرامش عرفانی بوجود م می خواهم درباره هندسه ای بنویسم که مشاهده آن در ما ، شادی و با وقار ایجاد می کند . می خواهم درباره هندسه ای بنویسم که سزاست آن را (( هندسه دلها )) بنامیم. می پرسید این ، کدام هندسه است .
در جواب می گویم ، این هندسه ای است استادان نقش آفرین ابرانی در کاشیها ، قالیها ، خاتم کاریها ،.....عرضه کرده اند. این آثار را بحق باید ((اشعار هندسی ))بنامیم . تنوع بسیار گسترده نقشهای این آثار و مجموعه هماهنگ و موزونی که تشکیل می دهند،نیروی تصور ، تخیل و نو آفرینی استادان این فن را نشان می دهد. تخیل آفریننده در ریاضی ،شعر ، داستان سرایی و هنر ، حايز ارزشی بس والاست . بجاست که در این جا سخن پر ارج ((اینشتین))را یاد کنیم:
زاویه یا گوشه یکی از مفاهیم هندسه است و به ناحیهای از صفحه گفته میشود که بین دو نیمخط که سر مشترک دارند محصور شدهاست. به سر مشترک این دو نیمخط راس زاویه یا گوشه میگویند. بزرگی یک زاویه «مقدار چرخشی» (دورانی) است که دو نیمخط از گوشهٔ زاویه نسبت به یکدیگر دارند، با بدست آوردن طول کمانی تولید شده در اثر چرخش میتوان اندازهٔ زاویه را بدست آورد.
در انگلیسی واژهٔ angle از واژهٔ لاتین angulus به معنی گوشه گرفته شدهاست.
با سلام خدمت همه دوستان چندی پیش یک سوال هندسه بدستم رسید که برام جالب بود.به همین خاطر امروز اینجا میذارم تا شما هم کمی بهش فکر کنید.
در شکل یک لوزی را می بینید. یکی از قطرهای آن را رسم کرده و بکمک اون یک مثلث متساوی الساقین بنامEFC میسازیم که در آنEC=Fc است. شما باید اندازه زاویه BEFرو محاسبه کنید.