بعضي از ما خانم ها از بعضي موجودات مي ترسيم و يا چندشمون مي شه ، يكي از اون موجودات بيچاره، آقا يا خانم عنكبوته، اما جالبه بدونيم همين موجود وحشت انگيز يا چندش زا هم رياضي سرش مي شه...
اگر انسان بخواد خطوطي را به عنوان دايره ، زاويه و مثلث رسم كنه و نظم و حساب فواصل اين خطوط را رعايت كنه ،بايد اولاً مقدار قابل توجهي هندسه و حساب ياد بگيره و ثانياً در ترسيم اينها به آلات و ابزاري از قبيل پرگار و نقاله محتاجه، ولي اين مهندس ماهربرای ساخت مثلث هاي منظمي كه در خونه ي خودش به كارمي بره،از هيچگونه ابزاري استفاده نمی کنه . حتي با چشم خودش هم نگاه نمي كنه و فقط با پاهاش تار مي تنه و خونه ي خودش رو كه يكي از دقيق ترين شاهكارهاي عالم خلقته بوجود مي آره.
اين مهندس هنگام خونه سازي ابتدا نقطه اي را در وسط به عنوان مركز در نظر مي گيره و سپس تارهايي را با فواصل منظم و دقيق ، دور آن مركز به صورت « شعاعهاي دايره »مي تنه و به اين ترتيب « مثلث هاي متساوي الساقين » رو كه همه ي اونها داراي « زواياي تند »هستند بوجود مي آره . اندازه ي اين تارها و فاصله هاي آنها با هم آنقدر حساب شده به نظر مي رسه كه باعث تحسينه .
بعد تارهاي ديگري رو بر عرض تارهاي اول مي تنه و آنها را در محل تلاقي و تقاطع با هم پيوند مي ده و به اين وسيله دايره هاي بزرگ و كوچك كه همه « متحدالمركز »هستند تشكيل مي شه كه اين دايره ها هر قدر به مركزنزديكتر باشن ، كوچكتر و هر اندازه كه از مركز دورتر باشن بزرگتر هستند.
اخيرا هم يه طبيعي دان معروف كشف كرده كه عنكبوت ها براي طرح خيلي دقيق و پيچيده تارهاشون از اصول لگاريتمي استفاده مي كنن.
حالا بازم بگيد رياضي به چه درد مي خوره؟ وقتي يه جانور كوچولو رياضي سرش مي شه، ضايعه كه ما يه كمي رياضي بلد نباشيم.
بزرگان ریاضی در طی دوران براحتی میتوانستند با کشیدن نیمساز، هر زاویه دلخواه را به دو بخش برابر قسمت کنند، ولی در سه قسمت کردن کمان عاجز بودند. بنابراین تثلیث یا سه بخش کردن زاویه یکی از مسائل عهد باستان گردید.
با آشنایی در حد مثلثات دبیرستانی میشود ثابت کرد این مسئله که جزء مسئلههای طرح شده در شاخه ساختمانهای هندسی است با کمک پرگار و ستاره (خطکش غیر مدرج) قابل حل نیست. ولی با حل یک معادله درجه ۳ ساده میتوانیم دریابیم که بینهایت زاویه وجود دارد که با کمک ستاره و پرگار قابل تثلیث است، از جمله زاویههای ۹۰ درجه یا ۴۵ درجه؛ و بینهایت زاویه وجود دارد که با کمک ستاره و پرگار قابل تثلیث نیست، از جمله زاویهٔ ۶۰ درجه. بنابراین، زاویهٔ ۶۰ درجه را نمیتوان، به کمک پرگار و خطکش، به سه بخش برابر تقسیم کرد.
تثلیث زاویه، به همراه تربیع دایره، تضعیف مکعب و چندضلعیهای منتظم محاط در دایره از مسائل سهگانه عهد باستان است طی قرنها حل نشده باقیمانده بود.
با وجود اثبات امکان ناپذیری حل این مسئله و مسئلههای مشابه با استفاده از ستاره و پرگار، عدهای تلاش میکنند این مسائل را حل کنند. در اصطلاح ریاضیکاران ایرانی، این عده نوابیغ نامیده میشوند
زاویه یا گوشه یکی از مفاهیم هندسه است و به ناحیهای از صفحه گفته میشود که بین دو نیمخط که سر مشترک دارند محصور شدهاست. به سر مشترک این دو نیمخط راس زاویه یا گوشه میگویند. بزرگی یک زاویه «مقدار چرخشی» (دورانی) است که دو نیمخط از گوشهٔ زاویه نسبت به یکدیگر دارند، با بدست آوردن طول کمانی تولید شده در اثر چرخش میتوان اندازهٔ زاویه را بدست آورد.
در انگلیسی واژهٔ angle از واژهٔ لاتین angulus به معنی گوشه گرفته شدهاست.
آیا تا به حال به این فکر کردهاید که چرا در زبان انگلیسی اعدادبه صورت 1، 2، 3… نوشته میشوند؟ آیا میدانید که نوشتن هر یک از این اعداد یک دلیل دارد و آن تعداد زاویههای موجود در اعداد است .
ماجرا از این قرار است که به ازای هر عدد زاویه ، آن عدد خوانده میشود ؛ مثلا عدد 1 چون تنها یک زاویه دارد ، یک خوانده میشود . برای عدد 2 چون دو زاویه دارد ، دو خوانده میشود و …