فیثاغورس در جزیرهٔ ساموس، نزدیک کرانههای ایونی، زاده شد. او در عهد قبل از ارشمیدس، زنون و اودوکس (۵۶۹ تا ۵۰۰) پیش از میلادمیزیست.
او در جوانی به سفرهای زیادی رفت و این امکان را پیدا کرد تا با افکار مصریان باستان، بابلیان و مغان ایرانی آشنا شود. او روی هم رفته، ۲۲ سال در سرزمینهای خارج از یونان بود و چون از سوی پولوکراتوس، شاه یونان، به آمازیس، فرعون مصر سفارش شده بود، توانست به سادگی به رازهای کاهنان مصری دست یابد. او مدتها در این کشور به سر برد و در خدمت کاهنان و روحانیان مصری به شاگردی پرداخت و آگاهیهای بسیار کسب کرد. سپس از آنجا روانه بابل شد و شاگردی را از نو آغاز کرد. او در بابل به حالت اسارت زندگی میکرد تا اینکه به همراه داریوش دوم به فارس آمد و از تخت جمشید که در حال ساخت بود دیدن کرد.
وقتی او در حدود سال ۵۳۰، از مصر بازگشت، در زادگاه خود مکتب اخوتی (که امروزه برچسب مکتب فیثاغورس بر آن خوردهاست) را بنیان گذاشت که طرز فکر اشراقی داشت. هدف او از بنیان نهادن این مکتب این بود که بتواند مطالب عالی ریاضیات و مطالبی را تحت عنوان نظریههای فیزیکی و اخلاقی تدریس کند و پیشرفت دهد.
شیوهٔ تفکر این مکتب با سنت قدیمی دموکراسی، که در آن زمان بر ساموس حاکم بود، متضاد بود. و چون این مشرب فلسفی با مذاق مردم ساموس خوش نیامد، فیثاغورس به ناچار، زادگاهش را ترک گفت و به سمت شبه جزیره آپتین (از سرزمینهای وابسته به یونان) رفت و در کراتون مقیم شد.
در افسانهها چنین آمدهاست که متعصبان مذهبی و سیاسی، تودههای مردم را علیه او شوراندند و مکتب و معبد او را آتش زدند و وی در میان شعلههای آتش جان سپرد.
رابطه ی فیثاغورس
فیثاغوس دانشمند و ریاضیدان یونان باستان ، هنگامی که بر روی مثلث قائم الزاویه برسی کرد که همواره مساحت مربعی که با وتر یک مثلث قائم الزاویه ساخته میشود برابر است با مجموع مساحت دو مربعی که با اضلاع زاویه قائم ساخته میشود این قانون بعد ها به عنوان رابطه ی فیثاغورس شناخته شد که در هر مثلث قائم الزاویه ، مجذور وتر برابر است با مجموع مجذور دو ضلع زاویه ی قائمه.
درباره فیثاغورس
این جمله معروف را دوستدارانش در رثای او گفتهاند: «Sic transit gloria mundi» یعنی
افتخارات جهان چنین میگذرند
. پروکلوس درباره فیثاغورث میگوید:
فیثاغورس این علم (علم ریاضیات) را به شکل آزاد آموزشی، امتحان کردن قواعد آن از آغاز و جستجوی قضایا به روشی غیر مادی و ذهنی تغییر داد. او نظریه متناسبها و ساخت اشکال کیهانی را کشف کرد.همچنین برتراند راسل دربارهٔ فیثاغورس مینویسد:
هیچ کس را نمیشناسم که در عالم اندیشه به اندازهٔ فیثاغورس تاثیرگذار بوده باشد.
با شروع هزاره اول میلادی و با افول تمدن بزرگ مصر و بابل، کم کم تمدنهای جدیدی مانند تمدن یونانی، فنیقی و آسوری پا به عرصه وجود گذاشتند. با تکامل ذهنی بشر، انسان با کلمه «چرا» مانوس تر شد. - چرا زوایای متقابل به راس با هم برابرند؟ - چرا در مثلث متساوی الساقین دو زاویه روبه رو به دو ساق برابرند؟
هنگامی که از فیثاغورس پرسیده شد رفیق چیست؟ جواب داد: «کسی کهمن دیگریست بدان گونه که۲۲۰و ۲۸۴ هستند».
مفهوم عبارات بالا از نظر ریاضی چنین است: مقسوم علیه های۲۸۴عبارتند از: ۱٬۲٬۴٬۷۱٬۱۴۲ کهمجموعشان ۲۲۰است و از طرف دیگر مقسوم علیه های ۲۲۰ عبارتنداز:
۱٬۲٬۴٬۵٬۱۰٬۱۱٬۲۰٬۲۲٬۴۴٬۵۵٬۱۱۰که مجموع اینها برابر ۲۸۴است. فیثاغورسیان چنین اعدادیرا اعداد متحابه (دوست دار هم) مینامیدند. با اینکه کشف چنین اعدادی برای یونانیان مشکلاتزیادی را به همراه داشت اما کار مورد علاقهیونانیان بود. بهرحال کشف اینگونه اعداد پیشرفت زیادی نداشت وتا بحال سه زوج دیگر از این اعدادکشف شده اند که به قرار زیر می باشند:
۱۷۲۹۶٬۱۸۴۱۶که در سال ۱۶۳۶میلادی توسط فرما شناساییشد.
۹۴۳۷۰۵۶٬۹۳۶۳۵۸۴که توسط دکارت ارایه گردید.
۱۱۸۴٬۱۲۱۰که توسط پاگانینی در سال ۱۸۶۷میلادی معرفیشد.
سوالی که تاکنون ذهن ریاضیدانان را به خود مشغول کردهاینست که آیا بینهایت از این زوجها وجود داردیا خیر؟
البته هندیها اعداد متحابه را قبل از فیثاغورس شناختهبودند. همچنین قسمتهایی از کتاب مقدس رامیتوان یافت که نشان می دهد یهودیان چنین اعدادی را مبشر سعادتمی دانستند.
نکته جالب دیگر داستان مورد تردید یکشاهزاده دوره باستان است که نامش بنا به علم حروف برابر عدد۲۸۴بود. این شاهزاده سالهای سال دنبالدختری برای ازدواج میگشت که نامش برابر عدد ۲۲۰ باشد ومعتقد بود که اینعامل باعث خوشبختی در زندگی او می شود.