اکتشافات فیثاغورث وپیروان او درباره نت های موسیقی :اولین کشف دانشمندان یونان آن بود که اصوات موسیقی که فرکانس آن ها مضاربی از یکدیگر هستند همواره به صورت خوشایند شنیده می شوند بسیاری از دانشمندان وحتی مردم عادی متوجه بودند که هنگامی که دو صدای موسیقی بایکدیگر اجرا می شوند لزوما احساس خوبی را در انسان ایجاد نمی کنند.آنها همچنین متوجه شده بودند که یکی از مهمترین نسبت های فرکانسی نسبت1:2یاهمان اکتاو است که طی آن نسبتهایی مانند 2:3(پنجم)یا4:5 (سوم بزرگ)و5:6(سوم کوچک)تکرار میشود یونانیان بخوبی به زیبایی صداهایی که با این نسبت ها به طور همزمان پخش میشدند آگاه بودند و فیثاغورث از جمله کسانی بود که رابطه ریاضی و خوش صدایی موسیقی را در میان تار های صوتی مورد بررسی قرار داددر واقع آنها دریافته بودند که نسبتهایx+1 برای x های کوچکتر از 10 و بزرگتر از صفر نسبتهای است که نتیجه آن فاصله هایی خوش صدا هستند. تمام این موارد که به نوعی از انها می توان به عنوان پایه های دانش هارمونی یاد کرد ، از دغدغه های علم موسیقی از زمان فیثاغورسان تا اوایل قرون وسطی بوده است . شاید بزرگترین سوال آنها این بوده که چرا نمی توان با استفاده از کنار هم قرار دادن نسبتهای که از آنها نام بردیم به اولین نسبت خوش صدا کشف شده یعنی 1:2 یا اکتاو برسند ( در واقع این نشان می دهد که متاسفانه نسبت x به x+1 هرگز نمی تواند یک نسبت صحیح باشد ) . اما ناگفته نماند که فیثاغورسیان کشف کرده بودند که اگر شش فاصله 9:8 ( که همان پرده است ) را کنار هم قرار دهید به نتی می رسید که تقریبا با نت اول نسبت 1:2 دارد . ( در واقع باید نسبت 9:8 را به توان شش برسانید که نتیجه چیزی حدود 20273 می شود . ) در هر صورت هر آنچه بود سالها گذشت تا باخ تصمیم گرفت این نسبتها را معتدل کند و مشکلاتی را که فیثاغورسیان از روز اول – به درست – پایه گذار آن بودند را رفع کند . در گام معتدل باخ هر اکتاو را به 12 نیم پرده تقسیم می شود که نیم پرده های متوالی با یکدیگر نسبت ریشه دوازدهم عدد 2 را دارا هستند ! تحت این شرایت فاصله پنجم گام معتدل باخ معادل هفت فاصله نیم پرده بوده که کمی کمتر از فاصله فیثاغورثی است ( یعنی ریشه دوازدهم عدد 2 به توان 7 )
جمع بندی :اما نکته ای که در پاین این بحث باید به آن اشاره کرد آن است که هر چند باخ برای ساده تر کردن مسایل مربوط به کوک موسیقی گام معتدل خود را ارایه کرد ، اما باید اعتراف کرد که کوک کردن ساز ها با فاصله هایی متناسب با ریشه دوازدهم عدد 2 (که نتیجه عدد گنگ است ) عملا باعث شد که موسیقی دانان برای کوک کردن سازهای خود از دستگاهایی استفاده کنند که نه تنها نمی توان به صورت دقیق این نسبتها را مشخص کرد ( چون نسبتها گنگ بودند ) بلکه به تدریج رابطه احساسی موسیقیدانان با این نسبتهای زیبای ریاضی در طول زمان به فراموشی سپرده شد ، بگونه ای که امروز بسیاری از نوازندگان و موسیقیدانان از ارتباط میان فاصله های موسیقی با نسبت های فیثاغورثی بی خبر هستند.